بر کدامین مزار باید گریست؟ تا که
تنهایی را!بر کدامین اسطوره طریق عشق درد هجران فردا را؟صحبت گل ز ترنم بلبل و پروانه بود مگر می شود تنهایی ، چگونه هجران؟منال سوادنامه ام شکر بود و اوبه انتظار سرای دگرم خاکدانم زاوسودای رفتن چه انتظاریست وه؟!شفق از افق دل شده مروت این و اوهشیاری نخواهد،گرمی لطف تراوش شده ز ابر بهاریبوسیدن،ز خلوت نشین کنج عشرت کده رهاییرخسار بر افروخته نشان شده ز تب و تاب تنهاییخواجه دل باشد زان ملامت شده نفوس ، اگر خواهیمرکب را خواهم تا که خوف رفتن را خماری کنددانی چرا؟مدار عهد پایانی را غمازی کندنثار کمال را دیدن ، چگونه بر گیرد آتش سوختن چاره اش باد،قضا را قدری کندباور آمد استغنایی کند، لطف یا رب را جفاست اندیشیدن برش ،که این و آن کندحلقه را بر گردن خستگی خود،تفسیر رهایی دانستمهمنشین خیالی را نشان به همنوایی کندمفلس شهر خوانند مرا ، مجنونی کنم جانب یمین و یسار م عذری،به عالم علیا کنمواژه تنهایی از آن خداست و اکسیرش اوستبگذار نفسی تازه کنم ، به غزل پایانی همه به نگار کنم تنهایم و تنها گریانم و گریان زین مقال بی همتا...
+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲ساعت 11:15  توسط سید حسین حسینی - حسام | مهدی(ع )...
ما را در سایت مهدی(ع ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9hossein21100 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:28